صداش کن....هر جور که دوست داری...از ته قلبت
رد خور نداره حتما جواب می گیری
چند روز پیش بود ،دل من که مثل یه گنجشک کوچک و ضعیفه و طاقت هیچ ناراحتی رو نداره با بهونه /بی بهونه ،اشکام بی اختیار چیلیک چیلیک ،تند و تند از گونه هام سرازیر بودند.یه لحظه یه ذکر به زبونم اومد و بعدش...فقط آرامش محض بود که تو قلبم نشست
باورکردنی نیست.بعدش پشت سر هم همه چی ردیف شد
باید اعتماد کنیم و بارمونو ،سبک یا سنگین به خودش بسپاریم و رهاش کنیم ،بعدش فقط سبک می شیم
فکر می کنم این همون معنای_ توکل کردنه_
باید یادم باشه که هر چیزی وقتی زمان الهی اش فرا برسه، انجام می شه
پ ن: در موردش بعدها خواهم نوشت ولی متاسفانه الان نمی شه