شب قبل زنگ موبایلم رو عوض کرده بودم و هنوز هیچ کس بهم زنگ نزده بود.صبح وارد یه ساختمونی شدم و وقتی کارم انجام شد همراه چند نفر داخل آسانسور بودم...حالا صدای یه آهنگ ملایم می اومد و منم عین اسب ایستاده بودم و به روبرو نگاه می کردم...تازه وقتی خارج شدم دوزاریم افتاد که این زنگ گوشی منه و نه آهنگ آسانسور!!!!
دیدم همسرک بوده..سریع شماره شو گرفتم و براش تعریف کردم،این قدر خنده مون گرفته بود و خجالت کشیدم اینم از عوارض زودرس مادر شدن